#ازدواج_به_سبک_کنکوری_پارت_143
درحال ترک کردن اتاقم بودم که آریان گفت:
- پری باهات کار دارم.
سرم رو انداختم پایین و گفتم:
- یه لحظه صبر کنید.
در رو باز کردم. همون منشی که با آریان توکافی شاپ دیدمش پشت میز نشسته بود. سریع گفتم:
- ببخشید میشه واسم یه آژانس خبر کنید؟
آریان با صدای بلندی گفت:
- پریناز آژانس لازم نیست خودم می رسونمت.
romangram.com | @romangram_com