#ازدواج_توتیا_پارت_56
– آقا جون اومدین بازار؟ یا منو بفروشید یا محمد صدرا رو؟ لابد جنس من چینی و زپرتیه و جنس محمد صدرا کریستال فرانسه؟ اومدین نرخ بذارید؟ دل من و محمد صدرا رو تو مزایده بذارید که کدومو بالاتر می خرن؟ من سنت جدمو خواهان بودم، سنت محمد، واسه چی چوبی می زنید؟! محمد صدرا عین میگو ئه. قلبش تو سرشه. عقلش قلبشه ولی من همون آدمم که هستم. دلم تو سینه ام می تپه. جای خودش نه جای عقلم که بگه تفاوت سنی، بگه مادر سه تا بچه که یکیش زن داداشه، یکیش کاندیدای ازدواج واسه خودم بوده. آره من دو سال دیگه می شم محمد صدرا. صاحب یه کارگاه نه صاحب دو دهنه مغازه. با دو برابر درآمد. دلی دو سال دیگه هم دلم واسه ی همین زن می تپه، پای من تو گلیم خودمه، بی حیایی نکردم، بی حرمتی نکردم، چرا اینو متوجه نمی شید که قصد من خیره؟ آره دلم تپیده ولی به ولای علی قصدم خیره.. خیرم بیشتر از دلم دوئه. قی می تپه.. محمد صدرا هرگز جای پدر رو حتی وقتی اسم پدرش باشه واسه امیر علی پر نمی کنه. صد بار هم پدری کنه آخرش همون دامادی هست که هست. ” بند قلبم پاره شد، محمد صدرا واسه ی من اومده..” اگر بیست سال دیگه سیگار تو دست امیر علی ببینه نمی تونه بزنه تو سرش بگه: «سیگار! واست این همه زحمت کشیدم که بشی یه معتاد مفنگی مثل تیمور؟!..» نمی تونه تهدید کنه که «اگر یه بار دیگه دستت سیگار ببینم خون جلوی چشمامو می گیره و از جایی می خوری که برق از سرت بپره.» نمی تونه.. چون امیر علی تو روش می ایسته و می گه: «تو فقط می تونی واسه خواهرم شاخ و شونه بکشی. مگه بابامی؟ خیال ورت نداره من هر کاری دلم می خوام می کنم و به تو ربطی نداره.» محمد صدرا هیچ وقت نمی تونه حتی بشه یه اسم رو سر نرگس خانم، تا همون بقال و شقال و سبزی فروش محل یا در و همسایه بهش نظر نداشته باشن. نگن صیغه، نگن زن دوم، نگن هزار تا بی راه و غلط و گ*ن*ا*ه.. چون محمد صدرا فقط یه داماده.. فقط یه اسم رو توتیاست. یه مرد واسه ی توتیا. یه پدر واسه ی بچه ی خودش… سنگ منو زمین نندازید و سنگ محمد صدرا رو به بهتر بودن به سینه نزنید.
محسن مجلسو ترک کرد و همه هاج و واج به هم نگاه می کردن. محمد صدرا آهسته گفت: فکر کنم باید بریم.
—
آقا محمود خان با جدیت و عصبانیت کنترل شده ای گفت: بشین.
ملیحه چنگی به گونه اش زد و زیر لب گفت: وای آبرومون رفت.
امیر مسعود- می خوام ببینم وقتی اسم بلورچی ها توی این خونه باشه کدوم نامردی جرئت می کنه از ناموسمون سوء استفاده کنه.
وای خدا می دونه که چقدر از این حرف امیر مسعود ل*ذ*ت بردم. خدا از دهنت طلا استخراج کنه.
مهری خانم لبخندی زد و خنده ای کوتاه کرد و گفت:
– بهتر نیست توتیا و محمد صدرا برن حرفاشونو بزنند؟ درسته که یه عمر همدیگه رو می شناسند ولی این ها یه چیز دیگه است.
من همینطور به صندلی چسبیده بودم، وا کجا برم؟! با محمد صدرا؟! اصلا محمد صدرا که ده سال از من بزرگتره! این معادله برعکس قضیه ی محسن و مامانه! وای محمد صدرا و اون روز لعنتی! محمد صدرا همیشه واسه ی من نقش یه برادر بزرگو داشته چطوری برم و از آینده و خواسته هام باهاش حرف بزنم.. محمد صدرا که الان می خواست پاشه بره! منو نمی خواد. به زور اسد الله خان بلند شده اومده اینجا. اسد الله خان می خواد جلوی محسنو بگیره چرا محمد صدرا رو می اندازه جلو؟! من که احساسی به محمد صدرا ندارم روم نمی شه باهاش حرف بزنم. وای محمد صدرا دریدگی من ـو اون شب جلوی خونه اشون دید، دید که یقه ی محسنو عین لات های چاله میدون گرفتم، خاک به سرم. یهو تمام کودکی اومد تو سرم. از دم مدرسه گریه می کردم که محمد صدرا یا محسن منو کول کنند. خاک به سرم کنند. برم تو اون اتاق چی بگم بهش؟! خجالت می کشم، لب گزیدم و تو دلم به خودم گفتم: «محمد صدرا حتماً به خودش می گه دریده نیست که هست، با یه پسر قرار مدار نمی ذاره که می ذاره، قلدر نیست که هست، سر ناسازگاری با هر کسی نداره که داره، مگه عقلم کمه توتیا رو بگیرم؟»
مهری خانم- توتیا.
هول شده گفتم: بله؟!
مهری خانم- بلند شو دیگه، با محمد صدرا برید حرفاتونو بزنید، سنگاتونو باز کنید. سنگین سبک کنید.
– ببخشیدا. ” سر به زیر انداختم و ادامه دادم” سنگین سبکی ـش که معلومه. کفه ی این ترازو نامیزونِ نامیزونه.
محمد صدرا با جذبه ای که سعی می کرد ملایم تر خودشو نشون بده گفت:
– توتیا خانم!
– اجازه بدید، آقا محمد صدرا چیزی جز برادر بزرگ واسه ی من نیست. تازه ببخشید آقا محمد، واسه خاطر این راهی که مامانم و آقا محسن در پیش گرفتن آقا محمد صدرا رو گرفتار نکنید.
محمد صدرا با جذبه ای که هفته ی قبل واسه کاری که کرده بودم باهام رفتار کرده بود گفت:
– کی گفته آقا جونم منو گرفتار کرده؟!
– لازم نیست کسی بگه آقا محمد صدرا، شما چند دقیقه قبل از جا بلند شدید که برید.
محمد صدرا- از همین یه حرکت فهمیدی که آقا جونم منو به زور آورده؟
– دِ اگه این نبود که چرا تا محسن آقا صغری کبری چید شما از جا بلند شدید؟
محمد صدرا- لا اله الا الله.
romangram.com | @romangram_com