#ازدواج_با_احساسی_متفاوت_پارت_75

-پسره ی هیز به درد نخور انگار داره از ننش یا خواهرش تعریف میکنه

پررو پررو جلو زنش ازم تعریف میکنه...من حتی برادرمم جرئت نمیکنه

جلو زنش ازم اینجوری تعریف کنه اونوقت تو چی کارمی؟؟؟

اصلا حواسم به پرهام نبود.

پرهام-شاید تعریفی نیستی که پویا بخواد ازت تعریف کنه.

با اینکه با شوخی وشیطنت میگفت ولی بهش چشم غره رفتمو

گفتم:

-حالا خوبه یه نفر ازم تعریف کرد ولی تو که کسی ازت تعریف

نمیکنه.

پرهام با خونسردی بهم گفت:

-پس ندیدی دخترا چه جوری با چشم غره وتهدید بهت تبریک

میگفتن.

واسش پشت چشمی نازک کردم که رها وپریا اومدن طرفمون وپریا

گفت:

-بچه ها بیاین بریم پیش عمه خانم خودش پاش درد میکنه نمیتونه

بیاد.

عمه خانم خواهر پدر جون بود ودو تاپسر به اسم سیاوش

وسامیارداره که سامیار ازدواج کرده ولی سیاوش نه هنوز مجرده ویه

دختر به اسم ساحل داره که با شوهرش داخل استرالیا زندگی

میکنه.


romangram.com | @romangram_com