#اعتراف_در_دقیقه_نود__پارت_18


خوب حالا باآقاکیان حرف زدین . اون بااین تصمیم موافقه ؟ آخه ...

خانم زمانی نگذاشت حرفامو تموم کنم وگفت :

آره آقای زمانی باهاش صحبت کرده واونم قبول کرده که به خاطر بچه برادرش هرکاری که بتونه انجام بده تونگران اون نباش حالا نظر خودت چیه ؟

توشوک بودم وقدرت فکر کردن نداشتم . اما می دونستم چاره ی دیگه ای ندارم . مرددبودم که چه جوابی بدم که دوباره باصدای خانم زمانی به خودم اومدم

دخترم زیادوقت نداریم باید هرچه زودتر اقدام کنیم قبل ازاینکه آشناها متوجه چیزی بشن می فهمی عزیزم .

باسکوت من دوباره صداش توگوشی پیچید:

اونجایی دخترم هنوزهستی گوشت بامنه؟

باصدای خفه ای گفتم :

آره می شنوم

دوباره تکرارکرد:

نظرت چیه اگه جوابت مثبته تافرداشب بیایم برای صحبت .


romangram.com | @romangram_com