#استراتگوس_مرگ_پارت_48

- آخه مشخصات شما رو دادند. بهتره چند روز این‌جا بمونید تا این چندنفر برن، تنهایی از پسشون برنمیاید.

هورزاد: من قدرت‌های خودم رو دارم، نامرئی میشم و میرم.

سیما غم‌زده گفت:

- نمیشه نامرئی بشید!

هورزاد متعجب به سمت سیما بازگشت و گفت:

- یعنی چی نمیشه؟!

سیامک روی مبل تک‌نفره‌ای نشست و به زمین خیره شد و گفت:

- این شهر حصار شده.

- دقیقا یعنی چی؟!

سیما: یعنی این‌که این‌جا جادو اثر نمی‌کنه. توی این شهر مردم از هیچ جادویی استفاده نمی‌کنن.

هورزاد از جایش بلند شد و گفت:

- من تا وقتی به شهر برسم نامرئی بودم، بعد از حالت نامرئی در اومدم. چه‌طور متوجه شدند من این‌جا هستم؟

romangram.com | @romangram_com