#عشقی_برای_کشتن_پارت_63

رز هم دقیق به عکس نگاه کردو چشماش گرد شد، چیزی رو که میدید باور نمیکرد...به چشماش اعتماد نداشت..چند بار پلک زدو با دقت نگاه کرد..

***


سهیل هم عکسو گرفت کنار.
نفس عمیقی کشیدوگفت:وقتی شنیدم نتونستم باور کنم که تو قبل از ازدواج ...اه، گفتنش هم حالمو بهم میزنه..خوب شد که پدرو مادرت نبودن که ببینن.
رز که هنوز متعجب بود گفت:تو این عکسو.. این عکسو از کجا آوردی؟! خوب هرکسی قبل از ازدواجش بایه مردی آشنا شده بوده ویا دوست بوده.
_:رز...خودتو نزن به اون راه! این یارو زن داره میفهمی؟امروز زنش عصبانی اومده بود سراغم، بیچاره چه گریه ای میکرد...میخواست پیدات کنه وازت شکایت کنه.
رزبیشتر متعجب شد... گفت:تو..چی میگی؟ زنش؟...
_:آره، اگر میدونستم قبل از ازدواجمون بایه مرد متأهل دوست بودی هرگز باهات ازدواج نمیکردم، تو واقعا چجور آدمی هستی؟.

romangram.com | @romangram_com