#عشقی_برای_کشتن_پارت_29

پویا هم به شوخی گفت:موی بلند...روی سیاه...ناخون دراز...واه...واه...واه...اینارو میخوای بگی؟.
_:مسخره!گمشو...آره...اصلا جواب من به تومنفیه...خیالت راحت شد؟! حالا برو.
_:به همین راحتی؟. _:آره!. سهیل رسید.
سهیل:رز...سلام. رز که هول کرده بود سریع گفت:اِ...سلام...

سهیل یه ابروشو انداخت بالاوگفت:ایشون کین؟.

رز:ایشون.. پویاپرید وسط حرف رز وگفت:من؟..پویا...شما؟.. آهااااان....سهیل هستی آره؟!.
سهیل:بله...شما؟. پویا خیلی رک و سریع گفت:خاستگار رز هستم...
رزبلند گفت:نه...


romangram.com | @romangram_com