#عشقی_برای_کشتن_پارت_19

شاهین:پس بلاخره گفتی....چه عجب....با اخلاقی که بابا داره اگر تا 4 ماه دیگه تاریخ نامزدیتونو مشخص کنه خیلیه.
_:من راضیش میکنم...میبینی دیگه...رز بخاطر من اگر آخرسر خودشو نکشت..
شاهین هم خندید... سهیل:چی خنده دار بود؟.
_:تو یه دخترو اسم ببر که بخاطر سه ماه رابطه خودشو بکشه...میشه؟.
_:خوب اینم هست...ولی رز خیلی احساساتیه...چون خیلی زود بهم اعتماد کردو الانم موافقه تا نامزد بشیم..
_:فقط سهیل...خر که نشدی... بهش نگفتی که بابا ثروت داره؟!.
_:نه بابا! خودش تازه فهمیده...نگران نباش...منو بخاطر خودم میخواد.
_:چقدر تو ساده ای...تو دخترای امروزی رو نمیشناسی.
_:در مورد رز خیالت راحت باشه...من خیلی زود باهاش نامزد میکنم...میبینی...البته به سبک خودم..
_:چه سبکی؟. _:ببین واسه من و تو مهم نیست که بقیه نامزدی مارو ببینن...کار من وتو اینه که دل این دختره رو من بدست بیارم...پس نیازی نیست کسی ببینه من دارم نامزد میکنم.
_:یعنی یه نامزدی خودمونی.. _:آره دیگه..

romangram.com | @romangram_com