#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_94


با گیجی گفتم_عشقم؟

کیمیا_اره دیگه ...ارمیا برگشته...

_برگشته؟

کیمیا_اره خب...

اومده..هه..بغض تو گلومو قورت دادمو گفتم_الان کجاست؟

کیمیا_عرفان میگفت..یه کاری شرکت داشت رفت ...اونجا

کارش؟...هه...

_میدونه من بیمارستان بستری ام؟

کیمیا_فک کنم...باد نمیدونم..

با بغض گفتم_میشه تنهام بزاری؟

کیمیا_چیزی شده؟

سرمو به نشونه نه تکون دادم کیمیا صورتمو بوسید از اتاق رفت بیرون به محض خارج شدن کیمیا بغضم شکست...

چرا لعنتی؟یعنی من هیچح تو زندگیت?کجای زندگیتم اخــه...

کجــا؟!....اخه چرا باید عاشق یکی بشم که عاشق یکی دیگس ......

انقدر گریه کردم که خوابم برد...با صدای رضا چشامو وا کردم ...

رضا_نمیخوای بلند شی ابجی قشنگه؟

-رضا؟

romangram.com | @romangram_com