#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_7
مامان_بسه😐بیاین سالاد درست کنین
بومبببب به رضا نگاه کردخودشو انداخته بود زمین شیکمشو گرفته بودو داد میزد اییی شکم شکم شکمم
از خنده پوکیدم با حالت مسخره ای گفتم _نی نیت داره ب دنیا میاد
تا اینو گفتم دویید دنبالم حالا من بدو اون بدو
رضا_جرعت داری وایسا دختره خررر
همینجور میدوییدم تو حیاط اونم دنبالم از هیجان زیاد نفس نفس میزدم برگشتم زبونمو براش در بیارم که....
بوممممبببب
اخخخ مماخ نازنیم اییی ب دیوار خوردم ینی
باسنم نصف شد همونطور ک مماخه عزیزمو میمالیدم سرمو بالا اوردم
بالا اوردن سر یه طرف سکته زدن یه طرف
_هه بچه شدی؟
من_س....س...سلام
ارمیا_علیک سلام کردنم بلدی مگه؟
_گفتم دیگه
یه پوزخند بهم زدو رفت اااههه پسره بیشور همیشه مغرورع تو دیگه کی هستی اخه؟ب همه فخر میفروشه همچین بزنم دهنش صدا .....صدا سگ بده(حرفا میزنما عین چی ازش میترسم)
به رفتن ارمیا نگاه میکردم که دستی رو شونم قرار گرقت ترسیدمو جیغ زدم ک همزمان رضام جیغ زد
رضا_زخر انار ترسیدم توله
romangram.com | @romangram_com