#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_60


جلل خالق چیکارم داره ینی

ازبالکن بیرون اومدم ودنبال ارمیابودم..واا..پس کو این ارمیا؟؟

السا بانیش باز اومدسمتمو گفت:

اگه دنبال مای داداش میگردی بایدبگم رفت بالاتواتاق قدیمیه تو!

تشکرسرسری کردم وبه سمت اتاقم رفتم..دروبازکردم..ارمیاروی تخت نشسته بود..تاخواستم بپرسم چیشده؛اومد جلوم و یه طرف صورتم سوخت....

چیشد؟؟

اون به من سیلی زد؟؟؟

واسه چی آخههه؟؟؟

همونطورکه دستم روصورتم بود،سرموآوردم بالا باتعجب بهش نگاه کردم..

اخم غلیظی رو روی پیشونیش میشددید..

دستشوبه عنوان تهدید بالاآوردوگفت:

_اینومیزنم که یادت باشه توبغل یه غریبه نری!

_من توبغل کی رفتم؟؟؟؟

نکنه منظورش به رضاس؟؟

من_زدی چون رضاروبغل کردم؟؟؟؟؟؟

_آره!زدم چون رفتی بغل اون..

تو شک بودم

romangram.com | @romangram_com