#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_56
فکر نکن ازت طرفداری کردم بخاطر خودته فقط واسه خودم اینکارو کردم
ازم فاصله گرفت با پوزخند گفت_البت تو یه چیزی شک دارم که شب میفهمم.
شب .....مگه میخواد چیکار کنه؟؟باز استرس بهم دست داد شروع کردم لبامو جوییدن
پیش بچها رفتن دیدم بازم سرصداس
_چه خبره؟
السا_زن داداش بیا بازی
یه چشم غره بش رفتم میدونه بدم میاد از کلمه زنداداشا هی میگه
_چی بازی میکنین؟
عرفان با حالت خنده داری گفت_از این صندلیا که بشینیم روش ک*و*نمون میسوزه
مهبا زد تو کلش گفت_اگه دروغ بگی
رضا_ابجی نزن تو سرش دیگه همین چس مثقال مغزمشم میپره
السا_واییی بیاین بازی
رو سمت ارمیا کرد گفت_داداشی توهم بیا
ارمیا_بازی نمیکنم
السا_عه داداشی بیا دیگه
سیاوش _اره بیا دیگه
ارمیا_نه
romangram.com | @romangram_com