#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_55


_کاری داشتین؟

زنعمو با اخم گفت_دیشب چیشد ؟

با تعجب بهشون نگاه میکردم من چی بگم بهشون میخواسم بگم چیزی نشد که صدای ارمیا اومد_میخواسی چی بشه؟مث عروس دامادای دیگه

اروم ب ارمیا گفتم_تو اینجا چیکار میکنی؟

ارمیا اروم گفتم_نمیومدم که گند میزدی



زن عمو _مطمین؟

ارمیا_بله

با حرفی ک عمه زد حس کردم یه پارج اب سرد رو سرم ریختن

عمه._...

ادامه پارت بعدی

عمه_دست دوم که ارزش نداره عمه فدات

یه لحظه حس کردم کشتنم....من...من حتی یه بارم نذاشتم پوریا ل*ب*مو ببوسه چه برسه به اینکه .....

ارمیا_هه عمه جان این حرفو باید به اونی که دختراتونو میگیره بگید نه به غزال که گل پاکتره

عمه رنگ از روش پرید هیچوقت فکر نمیکردم ارمیا ازم طرفداری کنی

زنعمو مرموز به پسرش نگاه میکرد

ارمیا دستشو دور شونم گذاشت به سمت بیرون ارمیا زیر گوشم اروم گفت:

romangram.com | @romangram_com