#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_5


کیمیا_ها چته چیشد؟

_عمم اینا

کیمی_بازم میان اونجا؟؟

_ارع

کیمی_یعنی در عجبم چرا همه رفتن تو خونه حودشون بابات ور دل بابابزرگت مونده؟

من_چمدونم والا بلند شو بریم کلاس

کلاس بعدی هم مث همیشه مزخرف تموم شد از کیمی خدافظی کردم به سمت خونه حرکت کردم پدر بزرگم خیلی پولدار بود از اونایی که پول پارو میکنن همه بش میگن ااقا خان

اقاخان ۲تا پسر داره که یکیش بابای من(ارسلان )یکی دیگه هم عمو اردلان و دوتا دختر داره بنام عطیه و الهه. عمه الهه واقعن ادمه خوبیه ولی عمه عطیه قابل توصیف نی خیلی تهوعههی بگذریم ما خونه عاقا خان زندگی میکنیم نمدونم چرا ولی بقیه خودشون خونه جدا گانه دارن ما نداریم؟😐

با صدای راننده که میگفت رسیدیم ب خودم اومدم کرایه رو حساب کردم و ب سمت خونه رفتم خونه عاقاجونشون یه خونه ویلایی بود ک شباهتی هم ب قصر داشت هه قصری که مث زندونه😐هی خدا اینجا زندونه منم زندان؟زندانی که مطیع حرفاشون باید باشه

سریع وارد خونه شدم یه راست رفتم تو اتاقم اول حموم کردم اومدم بیرون سشوار روگرفتم ک موهامو سشوار کنم تو اینه ب خودم نگاه کردم .

.یه مرده متحرک یه دختری که تو چشماش بجز غم چیزی دیده نمیشه یه دختری که یه جایی از زندگیشو بد زمین خورده یه دختری که تو سن ۲۰سالگی یه مطلقه شد

مث یه عروسک شدم که همه باهاش بازی میکنن و همیشه باید سکوت کن

همش میگن هیسسسس

چرا؟چون دخترم

با صدای مامان از فکر خیال اومدم بیرون

مام_غزال اومدی خونه؟؟

داد زدم _اره اومدم الان میام

romangram.com | @romangram_com