#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_36
سر سفره نشستیم عاقد شروع خطبه رو خوندن
بار اول که عاقد پرسید _عروس خانوم وکیلم شماره ب عقد دایمی جناب عاقای ارمیا سرمدی در بیارم ؟کیمیا گفت_عروس رفته گل بچینه شهرداری گرفتتش
همه خندیدن از تو اینه چشم غره بش رفتم ک زبونشو برام در اورد بیشعوره هااا
برای بار دومم :عروس خانوم وکیل شمارو به عقد دایمی این عاقا ارمیا گل با مهریه ۱۰۱۴سکه تمام عیار در بیاورم
۱۰۱۴ مگ ۱۴تا نبود همه داشتن با تعجب نگاه میکردن کیمیا دوباره گفت_عروس رفته گلاب بیاره ولی گلاب تموم شد
چرند میگه در حد بنز به عرفان نگاه کردم اوچان داداشم چ ناز شده داشت با حالت خاصی ب کیمیا دلقک نیگا میکرد
برای بار سوم عاقد_عروس خانوم وکیلم ؟
خواستم بگم بله با شخصی که رو به روم دیدم ساکت شدم
اینجا چیکار میکرد.....اونی ک بغلش ایستاده کیه؟؟
اون اینجا چیکار میکنه؟کی دعوتش کرده اخه؟خاطرات گذشته مثل فیلمی از جلوی چشمام رد میشد
خواستم بلند شم که ارمیا دستمو گرفت محکم گفت:بتمرگ سر جات
با لکنت گفتم:اون ....اون...پوریاس
ارمیا غرید_بتمرگ بله اتو بگو
عاقد_عروس خانوم وکیلم؟
چشامو بستم پوریا مرده پوریا نیست پس اروم گفتم_بله
همه شروع کردن به دست زدن نمیدونم اون لحظات چجوری گذشت
همه به سمت سالن اصلی رفتن من موندم با ارمیا
romangram.com | @romangram_com