#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_11


بعد رو ب من گفت بیا غزال جونم بیا بشین پیشم

بدون حرفی کنارشون رفتم

وسط عرفان و رضا نشسته بودم دور برمو نیگا کردم همه بردن بجز ارمیا پس اون لولو خورخوره کجاس

رو سمت عرفانی که سرش تو موبایلش بود کردمو گفتم :عرفان

عرفان:جانم غزال

لبامو جوییدمو گفتم :داداشت کو؟

خندید گفت :تو بپرسی داداش من کجاس جلل خالق دوباره زد زیر خنده که یه نیشگون ازش گرفتم ک دادش در اومد

رضا:نیشگون خوردی ؟

عرفان:اره غزال یه دستایی داریا

خواسم دوباره نیشگون بگیرم ک دستشو ب عنوان تسلیم شدن بالا اوردو گفت :پیش بابابزرگ رفته

سرمو خاروندمو گفتم :اها

مهبا:چ خبر از کیمی؟بدون من خوش میگذره یونی؟

اروم خندیدم گفتم : اره خیلی

مهبا زیر لب یه فش بد بارم کرد که سیاوش خندید گفت :خانوم شیرت خوش میشه هاا

مهبا هجوم برد سمتش ک سیا با خنده گفت :فدا خانومم

کسری:اییی چندش

سیا:تو خفه شو

romangram.com | @romangram_com