#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_103


به لباسی که میگفت نگاه کردم وااا چه یقش بازه..خواسم چیزی بگم که سریع رفت تو مغازه،خدایـــا بیا منو بکش اوف دیوانه شدم از دستش...

رفتم تو مغازه بش گفتم من میرم یکم همین اطراف دور میزنم کارت تموم شد تک بزن بیام...

همونطور داشتم تو پاساژ میگشتم که یکی محکم بهم خورد ایے شونم...

پسره_اخ ببخشید جوجو...

معلوم بود از قصد زده😕مردم روانین اه....

توجه ای بش نکردم ...به راهم ادامه دادم....

پسره_خانوم شماره بدم؟

بش توجه ای نکردمو به راه خودم ادامه دادم...

دستمو از پشت گرفت اییی اشغال ....

_ول کن دستمو..

پسره_جوون چ صدای نازی...اسمت چیه جیگر؟

_ارمیا..قشنگه نه؟

پسره شکه برگشت...وایی ارمیا اینجا چیکار میکنه...ارمیا ایستاده بود و ملودی پشت سرش با تعحب داشت نگاه میکرد...

پسره_کی اسم تو رو پرسید؟اسم این ..جیگرو پرسیدم...

ارمیا هجوم برد سمت پسره ،از ترس یه جیغ زدمو اومدم عقبتر...

ارمیا شروع کرد به زدن پسره و داد زدن....

ارمیا_عوضے چی از دهن کثیفت در اومد ؟هـا؟؟به زن من میگی جیگر؟میکشمت...

romangram.com | @romangram_com