#عشقی_از_جنس_اجبار_پارت_100


مرد رو با حالت مسخره ای گفتم...

از اتاق زدم بیرونو وارد اون یکی اتاق شدم...

تا درو بستم بغضم شکست ،دستمو جلوی دهنم گرفتم که صدامو نشنون ...

خدایـا من دارم تاوان چیو تو این زندگے لعنتے میـدم...

لعنت بهت زندگی ....چرا نمیمیرم من...داشتم گریه میکردم که در اتاق زده شدم اشکامو پاک کردمو بله گفتم...

ملودی_میتونم بیام ..تو؟

درو باز گرفتم لبخندی تزیینی زدمو گفتم_بفرما..

اومد رو تخت و کنارم نشست...

ملودی_گریه کردی؟

اروم گفتم _نه..

ملودی_پس چرا چشات خیسه؟

_سرم درد میکنه..بخاطر اونه حتمی...

ملودی_با ارمیا دعوات شد؟

شونمو دادم بالا گفتم_نه چطور؟

ملودی_اخه از اتاق که اومد بیرون،کلافه از خونه رفت بیرون...

_نه واس چی دعوا کنیم..پسر عمو به این خوبی(هــــــه)...حتما کار داشت که رفت...

ملودی_مرسی..ببخشید که مزاحمت شدم ..

romangram.com | @romangram_com