#عشق_تو_پناه_من_پارت_92

-کدوم گوری برده نرجسو؟

تمام کارکنان با تعجب نگاهش میکردن که فریاد میزدو به سمته خروجی میدوید!!!

-صبر کن بیام میگم.

پنج دقیقه پنج سال برایش گذشت...

تمام فکرش این بود که نرجس چه میداند؟

که امیر چه گفته بود؟

درحالی که میدانست...حال نرجس میداند...و امیر گفته بود.

زانتیای کاوه مقابله پایش ترمز کردو سریع سوارشد

-من میکشم...امیرو میکشم!!!

-عصبی نشو...بذار بریم ببینیم چه خبره؟

با عصبانیت دست درموهایش فروبرد

-کدوم گوری برده نرجسو؟

-پارک ولیعصر...چند دقیقه دیگه میرسیم.

با دیدنه دختری سرمه ای پوش با لباس مدرسه روی نیمکت وپسری سرمه ای پوش کناراو...


romangram.com | @romangram_com