#عشق_تو_پناه_من_پارت_76
محمدطاها اومد بره جلو که کاوه کشید سمته خودشو گفت
-تموم کن داداش...دختره مردم داره سکته میکنه!!!
نویدم امیرو کشیدو با خودش برد یه طرف دیگه.
محمد طاها اومد کنارمو گفت
-خوبی نرجس؟
فقط نگاش کردم...
کلافه گفت کاوه یه لیوان اب بیار ترسیده!!!
دستشو گذاشت رو کیفمو هولم داد سمته تخت
-بشین اروم شی!!!بعد از جیبش دستمال دراوردو گرفت سمتم
-بگیر اشکاتو پاک کن!!!
اروم دستمو اوردم بالا ودستمالو ازش گرفتم...
یه لیوان که توش چندتا قند بود گرفته شد سمتم
-بخور ابجی...منم بگردم این فشار گور به گوریتو پیدا کنم معلوم نیست کجا افتاده!!!
محمد طاها لیوانو اورد نزدیکو گفت
romangram.com | @romangram_com