#عشق_تو_پناه_من_پارت_64

ماشینو روشن کرد

-هنوز سرت خوب نشده؟

ارنجشو گذاشت لبه پنجره و دستشو کشید تو موهاش

-نه!!

با ناراحتی گفتم

-چیزی شده محمد طاها؟

-نه!!!

-داریم کجا میریم؟

همونجور که نگاش به روبه رو بود گفت

-پارک(...)

-چرا؟

با عصبانیت برگشت سمتم

-میشه انقدر سوال نپرسی؟

-با نارحتی تکیه دادم به صندلیو اخم کردم...


romangram.com | @romangram_com