#عشق_تو_پناه_من_پارت_60

-بگو.

-نرجس ما خیلی مشکل سره رامونه...پدرو مادرم مخالفه صدرصد این ازدواجن...ومن وتو راه سختی در پیش داریم...پدرومادره تو عمرا قبوا کنن و کلی هم اونجا مشکل داریم...تو قول میدی باشی تا اخرش؟

خودم دستمو بردم جلو گفتم

-قول!

با شک دستشو اورد بالا وگذاشت تو دستم.

-قول.

لبخند زد...ما حس کردم یه غمی نشست تو نگاش!!!

بیخیال منم توهم میزنم.

مهم الانه که خوشبختی بهم رو اورده...

مهم محمد طاهاست که هست.

نشسته بودم رو زمینو به حاله خودم اشک میریختم...

تمام تنم درد میکرد...ومیسوخت.

خدایا من دردمو به کی بگم؟

خداجونم نجاتم بده...نجاتم بده وراحتم کن.


romangram.com | @romangram_com