#عشق_تو_پناه_من_پارت_59

ترمز دستی رو کشیدو برگشت سمت منتظر نگام کرد،زل زدم تو چشماش

-محمد طاها قول میدی تنهام نذاری؟

اروم به معنیه اره پلکاشو بازو بسته کرد.

-قول میدی تا اخرش بمونی؟

بازم همون عکس والعمل...

-قول میدی هیچی و ازم پنهون نکنی؟

با یکم تاخیر سرشو تکون داد...

-قول میدی هیچ دروغی بهم نگی...

نگاشو ازم گرفت وگفت

-اره...

-قبوله!!!

-عاشقتم.

جدی نگام کردو گفت

-حالا من یه چیزایی ازت میخوام بگم؟


romangram.com | @romangram_com