#عشق_تو_پناه_من_پارت_49

خندیدم

-مسخره...ترسیدم...حالا چرا اینجوری حرف میزنی؟

با همون حالته جدیش گفت

-چگونه بانو؟

منم به تقلیدش گفتم

-همینگونه سرورم.

چشماش گشاد شد

-اوه...بابا بیخی..ما چاکرتیم.

-اهان حالا شدی محمد طاها...خب کجا میری؟

-میریم شهربازی خوبه؟

-شهربازی؟

-اره دوست نداری؟

اهی کشیدم

-تا حالا نرفتم.


romangram.com | @romangram_com