#عشق_تو_پناه_من_پارت_37
-اقا میشه بیاین کمک برادرم حالش بده من نمیتونم بلندش کنم!!!
مرده هم اومد سمتشو کمک کرد پاشه...
با بیحالی سرپاشدو رو به من گفت
-میشه یه ماشین بگیری من برم؟
-اول برو دکتر!
-نه نمیخواد
اون اقا کشوندش سمته خیابونو گفت
-پسرم خواهرت راست میگه...بهتری بری درمونگاه...دخترم تو هم بیا با داداشت برو.
-ولی من مدرسه...
چنان تو بیخی نگام کرد که خودم سرمو انداختم پایینو گفتم
-میرم.
یه تاکسی گرفت وپسره رو نشوند توش...منم نشستم کنارش!!!
ماشین که راه افتاد با بیحالی گفت
-اقا نگه دار...برو پایین مدرسه ات دیر شد!!
romangram.com | @romangram_com