#عشق_تو_پناه_من_پارت_31

-چی میگه دختره؟

بابا-پدر سگ برای من شرط میذاره.

-ولی بابا

-ولی ودرد...خفه شو صداتو نشنوم.

-فقط تا تموم شدن مدرسم صبر کنین همین.

مامان اومد سمتم وگفت

-نه بابا چرا اونوقت؟

با ترس رفتم عقب

-میخوام درسم تمومشه همین.

نریمان از پله ها اومد پایینو گفت

-خب بابا قبول کنین دیگه...این سه ماه میخواد چه اتفاقی بیوفته؟

باورم نمیشه نریمان داره ازمن طرف داری میکنه؟

-این بره کی میخواد کارای خونه رو انجام بده؟

اشک توچشمام جمع شد...اهان کلفتشون میره...ناراحته!!!


romangram.com | @romangram_com