#عشق_تو_پناه_من_پارت_114

مرسی پدر از طرفداریت...

چگونه پاسخگوی این همه محبتت باشم؟

اینجوری شد که دیگه نزدن منو...

دیگه کمربند تنمو نوازش نکرد...

ولی حرفاشون قلبمو شکست...از ته دل اه کشیدم...

از ته دل گفتم

خدا واگذارشون کردم به خودت!!

مدرسه رفتنم قدغن شد...وقتی دارم شوهر میکنم...مدرسه به چه دردم میخوره؟

مهم محمدطاهاست که ازش خبری ندارم...

دوروزی گذشت وهیچ خبری نیست...

دارم جون میدم تو بیخبری!

تو دل اشوبی که دارم!

بابا همین الان رفت دنباله موادش...مامانم که نیست...نریمانم بیرونه...

بعد از کلی جنجالی که تو مغزم بود تصمیمو گرفتم با یه صلوات رفتم سراغه تلفن...


romangram.com | @romangram_com