#عشق_تو_پناه_من_پارت_113
چه قدر درد داشت حرفایی که خوردم...
کتکایی که از بابام خوردم...
حرفایی که از مامانم خوردم...
همون موقع بابام با صدای بیحالی که همیشه داشت دادزد
-دیگه چی؟ببریم پزشک قانونی حرف بخوریم...ابرومون بره پیشه مردم؟اره؟
مامانم داد زد
-ای خدا من چیکار کنم با این دختر؟با این مایه ننگ...من چه غلطی کنم با این ورپریده...این چیه من تربیت کردم؟زنگ میزنم فردا بیان ببرنت از این خونه تا دیگه مایه ننگ من نباشی!!!
خداااا؟
تو خدا میشناسی؟
خدا کی گفت دخترتو این جوی بزن که نتونه نفس بکشه؟
خدا کی گفت تهمت بیجا بزن؟
خدا تو شاهد باش...خدا خودت ببین!!
پدر به کمکم امد...وقتی مادر نامی بهم تهمت زد...
-نه زن...الان اینجوری بفرستیمش داداشم شک میکنه صبر کن یکم حالش خوب شه...سرحال شه بعد میگم داداش اینا بیان...
romangram.com | @romangram_com