#عشق_اجباری_پارت_12

باارامش کارشومیکرد ودستور میداد ومن مجبور بودم اجرا کنم ..
به سختی تعادلمو حفظ کردم وروی پنجه های پام ایستادم بعد از چند دقیقه گرمای وزیر پام حس کردم باچشمای نا باورم خیره شدم به پاهام که حالا اززمین فاصله داشت وزیرش شمع روشن شده بود..
روم به دیوار بود ونمیتونستم ببینم میترا در چه حالی اما مطمعنا داشت لذت میبرد ومن ازگرمای که کف پامو میسوزوند اشک می‌ریختم ..
_دیگه یادت نمیره که نباید راه بری ..
چشمامو بستم وتودلم ذکر میخوندم که قبل از داغ شدن زنجیر پاهام شمع هارو خاموش کنه اماانگار خدا چشماشو بسته بود که بعد از ده دیقه با حس جزغاله شدن ساق پام توسط پابند اهنی که حالا داغ شده بود نتونستم تحمل کنم وشروع کردم به عجز وناله...


"نمای اداره پلیس"
*دایان:
با عصبانیت به سمت اتاق سرگرد رفتم بدون اینکه در بزنم در وباز کردم وداخل شدم ..سرگرد مشغول حرف زدن بود که بادیدن من بایه خداحافظی مختصر تلفن وقطع کرد..
رفتم جلو میزشو کاغذ تودستمو انداختم رومیز..
_این چیه سروان؟؟
_اتفاقا منم اومدم همینو بپرسم این چیه سرگرد؟؟؟ این چه مدل عملیاتی؟؟یادتون رفته اینجا ایران؟؟؟
سرگرد کاغذ وبرداشت وبعد از نگاه کردن بهش حالت چهرش جدی شد..
_ودقیقا چون اینجا ایران مامیخوایم ازاینجور مکان ها و صادرات دخترای بدبخت به عربستان جلوگیری کنیم..
_چرا اینجوری سرگردد؟؟؟ یعنی چی که من باید برم عضوشون شم؟؟اینجوری منم میشم مث یکی ازهمه اون بی ناموسا میفهمید سرگرد؟؟
_بشین پسرجان
با اشاره سرگرد روی صندلی نشستم و سرمو بین دستام گرفتم..
_مگه بار اولته که میری عملیات؟؟ اینم مث بقیه عملیاتاس فقط اینبار یخرده فرق داره..ماقراره جلویه باند گسترده قاچاق دختر وبگیریم همونطور که خودتم میدونی رئیس این باند ادم گردن کلفتی وبه همین راحتی دم به تله نمی ده برای همین تنها راه ممکن اینه که اعتمادشونو جلب کنیم پس توباید یکی از اونا بشی و وارد این باندبشی ممکن کارخیلی سختی باشه ممکن یکی از دختره هاروبدن دست تو وصددردصد دختره باکره میدن تا اطمینان کامل پیداکنن همه ایناممکن اما مسلما فدا شدن یه دختر دربرابر صدهانفر خیلی عاقلانه تر نگران هیچی نباش اگراین اتفاق هم بیوفته ماخودمون مسئولیت اون دختر وقبول میکنیم وهیچ مشکلی برای تو پیش نمیاد ..
با عصبانیت به سرگرد نگاه کردم که انقد راحت از تجاوز کردن من به یه دختر حرف میزد..
_میدونید سرگرد حرفش خیلی راحته اما عملی کردنش خیلی سخته چیزی که شما ازمن میخواید یعنی تجاوز اونم به دختری که قراره اولین رابطش باشه یعنی خراب کردن کاخ رویاهای یه دختر..
_دایان جان ماازطرف پزشک قانونی برای اون دختر نامه اجازه گذاشتن پرده دوباره رومیگیریم..
_هه...خوبه اینم پاک کردن صورت مسله امامطمعنا وجدان من پاک نمیشه...
_هوووف...من هر چی میگم تویه چیزی میگی ..

romangram.com | @romangram_com