#عشق_یه_پسر_هندی_پارت_10
رو از کاور بیرون آوردم. یه لباس مجلسی ساده ی بلند به رنگ آبیه آسمانی. لباس بلند و کمی دنباله داشت؛ آستین
هاش بلند بودند و دور گردنش که یقه هفت بود کمی سنگ دوزی شده بود، همین. ساده اما شیک بود و توی تنم
نشسته بود. موهام رو که با سشوار خشک کردم با کش آبی رنگ بالای سرم بستم. موهام فر بود و به همین دلیل
برای مدت شش ماه موهام رو کراتین کرده بودم تا توی هند هم از دست موهای فرم راحت باشم. مدل دم اسبی برای
موهای بلند و صافم خیلی زیبا بود.
کمی پودر به صورت صاف و سفیدم زدم؛ خط چشم باریک برای چشم های کشیده ام، کشیدم و کمی ریمل به چشم
هام زدم. رژ لب صورتی کم رنگ رو برداشتم و به لب هام زدم. لبخندی زدم و توی آینه با دقت به خودم خیره شدم.
»؟ جون چه خوشکلم! یه وقت ندزدنم «
نیشگونی از خودم گرفتم.
». خاک تو ملاجت با اون اعتماد به نفست، زیبایی شاید داشته باشی ولی اخلاق نداری کسی نمی خوادت «
لب و لوچه ام آویزون شد.
». ضد حال «
هینی بلندی گفتم و با چشم های گرد شده از توی آینه به خودم نگاه کردم.
»؟ خود درگیری؟ تو روز روشن «
romangram.com | @romangram_com