#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_78
من باید ببینمش کار مهمی باهاش دارم الان یک ساله که در به در همه جا رو گشتم ولی نتونستم پیداش کنم اسمتونو هم از داخل دفتر خاطراتش فهمیدم و رسیدم خدمتتون زل زدم به دکتر
با اخم از پشت عینکش نگاهم میکرد
_شما چه کاره مریم هستی اصلا کجا بودی که الان پیدات شده کجا بودی وقتی اون شوهر بی همه چیزش انقدر بلا سرش اورد اقا هان چشمامو بستم
درسته واسم سخت بود شنیدن حرفاش ولی حقم بود نبود حرفاش درست بود و این درست بودنش قلبمو فشرده میکرد و من حتی چیزی واسه دفاع کردن از خودم نداشتم لبمو با زبون خیس کردم
91
_من شرمنده ام خانم ولی منم دلایل خودمو داشتم اگه میدونستم هیچوقت
اونکارها رو انجام نمیدادم من رکَب خوردم از رفیقی که مثل برادرم بود ولی به زنم نظر داشت خانم مریم زنم بود ولی من با حماقتم از دستش دادم ازتون خواهش میکنم کمکم کنید مریمو بچه ها مو بر گردونم من دیگه بدون اونا نمیتونم _حکم مریم تو زندگیت چی بوده اقای علی مجد یه نیم نگاه بهم انداخت درست میگم مگه نه
_بله من علی هستم مریم نه تنها زنم بود بلکه تنها عشق زندگیمم بود و هست دکتر با پوزخند نگاهشو دوخت تو چشمام و در حالی که یه ابروشو بالا انداخته بود _عشقت یا کیسه بکُست؟
تا جایی که من میدونم مریم تو خونه تو فقط یه کیسه بکُس بوده که تو وقتی عصبی بودی،ناراحت و یا کلافه میرفتی سراغش
دهن باز کردم که چیزی بگم ولی دستشو به نشونه سکوت اورد بالا
_من نمبتونم کمکی بهتون بکنم و مریم هم دیگه نه زن شما هست نه عشق شما تا زه فکر نکنم دوست داشته باشه ببیندتون راجب بچه ها هم باید بگم شما هیچ اختیاری ندارین نکنه یادتون رفته که حضانت بچه ها رو تمام و کامل دادین به مریم و ازش خواستین مهریه اشو ببخشه
دوماه هستش که هر روز کارم شده رفته مطب دکتر همت ولی اصلا ادرس مریمو بهم نمیده حتی گاهی وقتا اجازه نمیده برم داخل اتاق ولی من نا امید نمیشم من مریممو بر میگردونم اره برش میگردونم یعنی باید برش گردونم
دیروز که رفته بودم مطب صدای دکتر رو شنیدم که با محمد پسرش بحث میکرد بحث از این قرار بودش که محمد مهمونی گرفته بود ولی یادش رفته بود کارت دعوت بده و همه رو تلفنی مجبور شده بود دعوت کنه گویا تو مهمونی خیلی ها هم از ادمای شرکتش بودن که گفته با خانواده بیان
دکتر هم میگفت که نمیشه که اینطوری امکان داره کسایی که دعوت ندارن هم بیان که محمد گفتش فکر نکنه بیان
ولی من میرفتم شاید بتونم مریم رو ببینم ادرس خونه دکتر همت رو میدونستم اخه چند بار تعقیبش کرده بودم تازه کسی رو هم گداشته بودم جلو خونشون کشیک بده که اگه مریم اومد خبرم کنه اخه عکس مریمو نشونش داده بودم
romangram.com | @romangram_com