#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_7
_ارباب شما حق ندارین راجب ه ه عشقم و بچه ام همچین ه ه ه ه حرفی بزنید با این حرفش یه لبخند اومد رو لبم
_پس اعتراف میکنی که بچه از من نیست نه
یه لبخند کوچولو زد )مثل اون موقع ها ناراحت بودالبته تا وقتی نمیدونستم
هر..ه (
_بله ارباب بچه ها بچه ی من ه ه ه و عشقم هستن مال من و کسی که عاشقشم و عاشقمه نه مال شما الان هم ازتون خواستم که بیاین تا طلاق نامه رو امضا کنین در ضمن ه ه ه ه ازتون میخوام برگه حزانت بچه ها رو هم امضاء کنین
یه لبخند بزرگ اومد رو لبم
پس بالاخره سر عقل اومدی باشه طلاقت میدم حزانت بچه ات رو هم میدم ولی در عوض تو هم مهریه تو میبخشی وگر نه بچه بی بچه
با چشمای قرمزش بهم نگاه کرد _باشه
ولی تو هم قول بده
که هیچ وقت ه ه ه هیچ وق ت هیچ وقت طرف من و بچه هام نیای
_من با تو و بچه ات چیکار میتونم داشته باشم مطمءن باش دیگه منو نمیبینی البته منم دوست ندارم ریخت نحستو ببینم افتاد حالا هم برگه طلاق رو بده تا امضاء کنم
_دست من نیست برو بیرون خانم افشار منتظرته
رومو ازش برگردوندم داشتم به سمت در میرفتم که صدام زد
romangram.com | @romangram_com