#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_57
خلاصه این اقاهه منو از علی خواستگاری کرد یعنی به علی گفتش که از طرف اون از من خاستگاری کنه
من که تو شک بودم با حرفش ولی علی یک دادی زد سر بیچاره و از اتاق بیرونش کرد اخه صدای در که محکم بسته شد اومدش بعدم اومد تو اتاق من
گفتششش ببین مریم اینو خوب تو گوشت فرو کن تو فقط و فقط مال منی اینو تو گوشت فرو کن مگه مرده باشم زن کس دیگه بشی خخخخخ منم تو دلم قیلی ویلی میرفت ولی نتونستم چیزی بهش بگم چون سریع رفت بیرون منم مثل این مسخ شده ها سر جام خشک شده بودم
علی_واییی که یاد اونروز میفتم خونم به جوش میاد پسره پر رو راست تو چشم من زل زده
_ببخشید اقای مجد میخوام از طرف من از کسی خواستگاری کنید
منم گفتم اگه بتونم کاری واستون بکنم خوشحال میشم دیگه کف دستمو بو نکرده بودم مریمو بخواد گفتش
_میدونین جناب مجد من از همون اول شیفته منش و کردار خانم ذاهد شدم میخواستم لطف کنید و ازش برای من خواستگاری کنید
با اینحرفش خیلی عصبی شدم من مریم رو مال خودم میدونستم حالا این پسره ژیگول داره اونو از من خواستگاری میکنه
نمیدونم چطور از اتاق انداختمش بیرون و رفتم به مریم گفتم فقط مال منه اونم بر بر نگام میکرد انموقع فمر کردم دوستم نداره بهمین خاطر واسه اینکه غرورم نشکنه با شنیدن اینه اون منو نمیخواد زدم بیرون
)ادمایی که کسی رو ندارن و تنها بزرگ شدن منظور از تنها نداشتن دوست نزدیم و پدر و مادر هستش این ادما وقتی از کسی خوششون بیاد یا مخبت خالصانه ای از طرف مقابل ببینن دیگه اون شخص رو مال خودشون میدونن و یه جورایی احساس مالکیت نسبت بهش دارن و عاشقش میشن(
علی _انموقع کلی فکر کردم و تصمیم گرفتم فرداش برم و به مریم بگیم اونحرف رو همینطوری زدم و خواستم شوخی کنم نگاهمو دوباره به دفتر دوختم
romangram.com | @romangram_com