#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_54


دوهفته گذشته همه چیز حالت تکراریشو پیدا کرده خونه شرکت خونه شرکت حس میکنم بعد از سفر به شمال یه چیزی سر جاش حس میکنم یه چیزی داخل وجودم تغیر کرده گاهی دوست دارم بشینم یه گوشه و فکر کنم به زندگیم به آیندم ولی تا یکم بیکار میشم همش تصویر علی جلو چشمامه جاهایی که با هم رفتیم کارایی که کردیم یادم میاد

هر روز اول باید علی رو ببینم وگر نه روزم شب نمیشه تازه یه چیزی رو متوجه شدم علی علاوه بر جذاب بودن صدای محشری هم داره دیروز که داشت برای یکی از مشتری ها طرح رو توضیح میداد خوب به صداش گوش دادم عالیه حتما باید یه دفعه بهش بگم واسم بخونه





امروز روز 31 اردیبهشته من متوجه شدم عاشق شدم اونم عاشق مردی که تفاوتمون از زمین تا اسمونه اون پولدار و خوشتیپ و من یه دختر که نه اصل و نصبش معلومه و نه زیبایی خیره کننده داره

علی _پس اونروزا که من تو کنکاش با خودم بودم که بهت بگم بهت حس دارم که دوست دارم تو مال من باشی فقط برای من تمام و کامل

اهیییی کشیدم صدای شکمم بلند شده بود از جام بلند شدم و رفتم طبقه پایین تو پله ها منیژه خانمو دیدم

_اقا الان میخواستم بیام واسه نهار صداتون کنم خودم اومدم دیگه منیژه خانم بیاین بریم

با هم رفتیم تو اشپزخونه نهار قورمه سبزی بود غذای مورد علاقه من )منم عاشق قورمه سبزیم خیلی دوست دارم ( تا جایی که جا داشتم خوردم و از منیژه خانم تشر کردم خواستم دوباره برم ادامه دفتر خاطرات رو بخونم که زنگ در به صدا در اومد ایفون تصویری بود سیما جلو در بود خواستم جواب ندم که دستشو گذاشت رو زنگ و بر نداشت

دکمه رو فشار دادم در باز شد رفتم جلو در حال واستادم سیما داشت به سمتم میومد _مگه نگفتم دیگه انورا پیدات نشه هاننننن

_نیومدم تو رو ببینم اومدم ساناز رو ببینم بعدم داشو بلند کرد ساناااااززززز مامان کجایبییییی دختررررررم سانازززز ززز بیا عزیزم اومدم با خودم ببرمت خواست داخل شه که دستمو جلو در گذاشتم یه پوزخند نشوندم رو لبم

_خودتو خفه نکن ساناز اینجا نیست

_منظورت چیه دخترمو کجا بردی هان برو بیارش وگر نه ازت شکایت میکنم

_برو ببینم چه گ.ه.ی میتونی بخوری

در ضمن کسی که بد میبینه من نیستم تویی میدونی که سزای زنی که شوهر داره ولی بچش مال شوهرش نیست چیه هومم

romangram.com | @romangram_com