#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_45




نمیتونم کاری بکنم به سمت ماشین رفتم خواستم عقب بشینم که متوجه شدم ماشین اصلا عقب نداره یعنی فقط دوتا صندلی داره پس به اجبار جلو نشستم





همه کارا رول عادیشو داره پیان نامه مو اراءه دادم و قبول شدم الان هم یه دوهفته هست دارم دنبال خونه میگردم اخه دیگه اجازه نمیدن خابگاه باشم امروز یه خونه تو یه ساختمون که همش دانشجو بودن دیدم خونه خوبیه ولی یکم هزینش زیاده ماهی 33533 که من نمیتونم قضیه رو با بچه های خابگاه در میون گذاشتم اونا هم گفتن یکم صبر کنم تا با خانواده هاشون حرف بزنن که اگه راضی شدن با هم خونه رو بگیریم الان هم دارن با خانواده هاشون اختلات میکنن سمیه که قیافش اویزون شده و این یعنی منفی زینب یه لبخند گشاد رو لبشه گوشی رو قطع کرد و شروع کرد جیغ کشیدن قبول کردن قبدل کردن منم باهات میام اومد کنارم نشست و باهم به شهین نگاه کردیم داشت با نامزد جونش حرف میزد اخه خانواده اش گویا قبول نکرده بودن اونم قصد داشت نامزدشو بفرستدش جلو گوشی رو قطع کرد و شروع کرد قدم رو تو اتاق از اینور به اونور یه منو زینب هم نگاش میکردیم یه نیم ساعت گذشت که گوشیش زنگ خورد نامزدش تونسته بود خانوادشو راضی کنه حالا یعنی میوفتاد ماهی پونصد تومن بنظرم خوب بود





یک ماهی هست که اومدیم خونه تمام وسایل خونه رو خودش داره دوتا اتاق هم داره با یه حال و یه اشپزخونه کوچیک کلا خوبه نامزد شهین هم دو روز پیش اومد و به قول شهین از جامون مطمءن شد و رفت

تو کارم جا افتادم هر روز میرم سر کار از کارم راضیم صبحی مدیر ازم خواست برم اتاقش باهام کار داره

کاغذی رو به طرفم گرفت

گفتش این ادرس شرکت مهندسی مجد هستش فردا باید برم اونجا و واسه تبلیغات شرکتشون طرح بزنم تازه گفتش رءیس شرکت خیلی مشکل پسنده اگه بتونم راضیش کنمپول خوبی هم گیرم میاد



یک ماه از اون روز میگذره رفتم به ادرس و شخص رءیس کسی نبود جز همون پسره که منو رسوند اونم انگار منو شناخت ولی به رو خودش نیورد از کار نگم که بهتره انقدررررر واسه یه کارت از اینا هست واسه معرفی شرکت که اسم شرکت و شماره تلفن و اینا رو داره منو دوووند که نگو و نپرس هر طرحی میدادم یه ایراد میذاشت یا رنگش بده شماره خشگل نیست طرحش جالب نیست و و و و و

سرتونو درد نیارم هر چی هم میگم ده مرد حسابی خودت بگو چطور چیزی میخوای یه نگاه چپکی مینداخت بهم که این کار شماست نه کار من بالاخره امروز کار رو تحویل دادم و اقا پسندیدا حدس بزنین چرا دوس دارم سر به تنش نباشه چون جناب همون اولین طرحی که زده بودم رو بعد از سه هفته علافی اینجانب قبول فرمودن دوست دارم اون چشمای خشگلشووو از کاسه در بیارم خدایی خیلی چشماش نازه ولی اخلاقش چیز مرغیه



romangram.com | @romangram_com