#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_26
نه نشد یه بار دیگه میپرسم پدر ساناز کیه
_ت
نزاشتم حرف از دهنش در بیاد دستمو گذاشتم زیر چونش و سرشو بالا گرفتم پدر ساناز کیه
_تویی
فشار دستمو رو چونش بیشتر کردم پدر ساناز کیه میگم زن...ه
خواست دهن باز کنه که موهاشو گرفت تو دستم فقط یه جواب ازت میخوام اسم و فامیل پدر ساناز پس لطف کن منو بیشتر عصبی نکن مگر نه هر چی دیدی از چشم خودت دیدی _نمیدونم راجی چی حرف میزنی که نمیدونی راجب چی حرف میزدنم دوتا سیلی خوابوندم تو گوشش هنوزم نمیدونی
چیزی نگفت شروع کردم سیلی زدن بهش نمیدونم چقدر زدمش که _میگم میگم نزن لعنتی نزن میگم دست از زدنش برداشتم دهنش پر خون شده بود اسمش ایرجه ایرج یوسفی
_ادرس
_نمیدونم
خواستم دوباره بزنمش
نزن بخدا نمیدونم من فقط یه ادرس ازش داشتم که چند وقته دیگه اونجا نیست
_بگو
_کوچه ستاره.....
حلش دادم به عقب و از خونه زدم بیرون وقت چندانی نداشتم حتما باید پیداش میکردم به ادرسی که سیما گفته بود رفتم تقریبا منطقه مرفه شهر بود از ماشین پیاده شدم و زنگ طبقه چهار رو فشار دادم خانمی جواب داد
_ببخشید خانم با افای یوسفی کار داشتم
romangram.com | @romangram_com