#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_16


صداها تو سرم اکو میشد چقدر احمق بودم دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم تا از سقوطم جلوگیری کنم خدای من

خواستم برم داخل که صدای گوشی سیما بلند شد دختره_کیه سیم سیم _این پسره اردلانه

_خوب جواب بده

_بزار یکم زنگ بزنه بعدا جواب میدم دوباره تلفن زنگ خورد

_بله عشقم

نمیدونم پسره چی گفت که سیما شروع کرد خندیدن دختره_سیم سیم بزار رو اسپیکر منم بشنوم صدای یه پسر اومد

_هلو س...ی من چطوره

_خوبم عزیزم یو چطوری

_ای میگذره ببینم امشب پایه هستی کلید خونه یکی از دوستامو گرفتم فقط خودم و خودت هوم

_اوووووممممم بزار فکر کنم باشه گلم حالا چون تویی میام ادرسو بفرست

_فدایی داری خانم بای

دیگه تحملم تموم شد خون جلو چشممو گرفته بود چقدر خر بودم که اینهمه موت نفهمیدن با یه زنی زندگی میکردم یه نفس عمیق کشیدم و داخل شدم

_به به سیما خانم چه عجب خونه تشریف دارین رو کردم به اون دختره وایبی ببخشید بانو شما رو ندیدم

سیما کمی رنگش پرید ولی خونسردی خودشو حفظ کرد و اومد سمتم

_سلام عشقم چقدر زود اومدی هانی گونمو بوسید

romangram.com | @romangram_com