#عشق_یا_کیسه_بوکس_پارت_11


یه نیم ساعت طول کشید که رسیدم به بیمارستان ماشینو جلو در پارک کردم و دوباره سانازو بغل گرفتم وارد اورژانس شدم که پرستار اومد طرفم _چی شده اقا چه مشکلی پیش اومده بعدم یه تخت بهم نشون داد _بیاین بچه رو بخوابونین اینجا

_نمیدونم خانم پرستار فقط تبش خیلی بالاس پرستارش هم گفت هر کاری کرده تبش پایین نیومده منم اوردمش اینجا

_باشه اقا شما اروم باشین تا دکتر رو خبر کنم

کنار تخت رو صندلی نشستم که پرستار و دکتر اومدن دکتر بعد از معاینه ساناز واسش قرص و دارو نوشت و از پرستار خواست واسش سرم بزنه گفت مشکل خاصی نیستش ولی جهت اطمینان امشب رو اینجا نگرش میداریم

بعدم رفت تازه یادم اومد باید با فریبا تماس بگیرم شماره خونه رو گرفتم که دو تا بوق نخورده جواب داد

_بله اقای مجد چی شد ساناز خوبه

_بله خوبه دکتر گفت مشکل خاصی نیست فقط واسه اطمینان امشب باید اینجا باشه شما بهتره بخوابین در رو هم قفل کنید من امشب هستم پیشش

_بله اقای مهندس میگم اگه بشه من بیام پیشش باشم اخه شما فردا باید برین سر کار حرفشو قطع کردم

_نه خودم میمونم بعدم گوشی رو قطع کردم

به ساعت نگاه کردم عقربه ها عدد 3303 بعد از نیمه شب رو نشون میدادن خیلی خسته بودم از شش صبح تا الان رو پا بودم سرمو گذاشتم کنار تخت ساناز و چشمامو بستم که نمیدونم کی خوابم برد

با سرو صدای ازدحام و امد شد بیدار شدم گردنم خشک شده بود یکم با دست گردنمو ماساژ دادم پرده رو کنار زدم )داخل اورژانس دور هر تخت پرده هستش البته مال ما اینطوریه بقیه جاها نمیدونم( انگار تصادف شده بود نمیدونم چی سد که کنجکاو شدم از نزدیک ببینم نزدیک شدم که با قیافه داغون امیر مواجه شدم چشمام گرد شد به تخت بغل دست امیر نگاه کردم یه پارچه سفید کشیده شده بود روش به امیر نزدیک شدم با دیدنم اشکاش جاری شد دیدی علی مینو زنم رفت علی مینوم رفت تنهام گذاشت بعدم چشماش بسته شد دکترا منو بیرون کردن واقعا تو شوک بودم یعنی چه اتفاقی واسشون افتاده بود باورم نمیشد که مینو مرده باشه قیافش یادم اومد یه دختر خوشگل که اندامی کشیده و موهای مواج و بلند و چشمای مشکی داشت

با خارج شدن دکتر از اتاق سریع بلند شدم و خودمو بهش رسوندم _اقای دکتر چه اتفاقی افتاده مشکل چیه

_شما چه نسبتی باهاشون دارین

_رفیقشم اقای دکتر یه نفس عمیق کشید

_باید بهتون بگم دوستتون بخاطر مصرف الکل زیاد نتونستن ماشین رو کنترل کنن گویا سرعت زیادی هم داشتن میزنن به بلوار و خانمشون از پنجره پرت شدن و به علت اینکه پشت سرشون به زمین خورده در جا تموم میکنن خودشون هم لگنشون خورد شده و همچنین کتف سمت چپشون

romangram.com | @romangram_com