#عشق_و_تقدیر_پارت_6
1ساعت بعد نکات لازم رو به ساحل گفتم و رفتم سمت خونه.سریع رفتم حموم و اومدم بیرون. یه شلوار کتون تنگ مشکی با کفشای پاشنه بلند سفید و یه تاب پشت گردنیه سفید پوشیدم و به موهام ژل زدم و پالتوی سرمه ایم رو تنم کردم و یه شال انداختم روی سرم و رفتم تو ماشین.وقتی رسیدم اونجا ساعت 7 بود. به همه سلام کردم و با هستی رفتم تو اتاق سوگل تا لباسمو عوض کنم. وقتی پالتومو دراوردم هستی سوتی زد و گفت:
-بللللا چه خوشگل شدی ولی یکم آرایش کنی دیگه محشر میشی بشین ببینم.
نشوندم روی صندلی سوگل و آرایشم کرد. بعد باهم رفتیم پایین پیش بقیه.سپهر یه پیراهن سفید که استیناشو بالا زده بود با یه جین سرمه ای پوشیده بود. بهش گفتم:
-خوشتیپ کردی اقا سپهر خبریه؟!
سری خم کرد و جواب داد:اختیار دارید من هر چقدرم که خوشتیپ باشم تا شما اینجا باشید که کسی به من نگاه نمیکنه!!!!!!!!!
من:دستت درد نکنه... عجیب هوس هندونه کرده بودم که چند تا گندشو گذاشتی زیر بغلم!
قیافه ی حق به جانبی گرفتو گفت:
-اخه من که همیشه خوشتیپم دیگه لازم نیست بهم بگید خودم از خاطر خواهایی که دارم به این حقیقت پی میبرم.!!!!!!!!!
من: باباااااااااااااا اعتماد به نفس .
هستی: بابااااااا خوشگله!!!!!
سوگل: رودل نکنی یه وقت.
و رو به من ادامه داد:
-ولش کن رها این جنبه نداره ازش تعریف کنی!!.
romangram.com | @romangram_com