#عشق_و_تقدیر_پارت_53

-کجا میری؟!

من:دارم میرم ظرفارو بشورم ...

سپهر اخمی کرد و گفت:

-لازم نکرده ... ماشین ظرفشویی رو نساختن که بشینه نگاه کنه که تو چطوری پوست دستاتو خراب میکنی...!!!! (جااااااااان؟؟؟!!!!! ... این الان با من بود؟؟؟؟!!! إی خدااااا الان من غش میکنم!!!)

لبخندی بهش زدم و گفتم :

-خب 4 تا دونه ظرفه خودم میشورم دیگه...

یه جوری نگام کرد که گلاب به روتون جیش کردم به خودم!!

گفتم:

-پس برم ظرفارو بذارم تو ماشین ظرفشویی ...

همچنان نگام کرد و دستمو ول نکرد... درست مثل بز بز قندی دستمو گرفته بود و رل رده بود به چشمام.!!! دوباره گفتم:

-خب برم این ظرفارو بذارم تو آشپز خونه و بیام...؟

بازم فقط نگام کرد... یه عالمه ظرفم توی دستم بود و میخواستم ببرمشون آشپزخونه و دستم خسته شده بود... دوباره گفتم:

-میشه دستمو ول کنی؟...


romangram.com | @romangram_com