#عشق_و_تقدیر_پارت_49

فرشید با غرغر گفت:

-موقع خر حمالی که میرسه میشم داداش!!!

و رو به سپهر ادامه داد:

-چی میکشی؟

سپهر:دوسیب...

فرشید مشغول شد... بعد از قلیون کشیدن گفتم:

-بچه ها میاید بریم دوچرخه بگیریم؟

همه موافقت کردن و بعد گرفتن دوچرخه به سمت پیست پر دار و درخت جنگل رفتیم ... بین راه بودیم که گوشیم زنگ خورد... به بچه ها گفتم برن تا منم بعدشون برم ولی سپهر گفت:

-اگه اشکالی نداشته باشه من صبر میکنم با هم بریم میترسم گم بشی...!!( آره ارواح خیکت...!!!)

من : نه چی اشکالی؟ممنونتم میشم...

و گوشی رو جواب دادم:

-الو... بله؟

مامان:سلام رها خوبی؟ً


romangram.com | @romangram_com