#عشق_و_تقدیر_پارت_31
-حالا آخر این بازی کیه؟
سوگل:وقتی همه خسته بشن...
حالا نوبت فرشید بود که بطری رو بچرخونه...بعد از دو دور رو به سوگل وایساد...!!! سوگل جیغ کوتاهی کشید و فکر کردم فرشیدم تا میتونه تلافی میکنه ولی دیدم خیلی کمتر از سوگل روش اب ریخت... آخی دلش نمیاد خب!!! اینبار سوگل در حالی که میخندید بطری رو دستم داد و گفت:
-رها تو بچرخون ...
بطری رو روی زمین گذاشتم و چرخوندمش...رو به روی فرهاد وایساد... لبخند بدجنسی زدم و گفتم:
-ای وای نه... من فرهادو خیس نمیکنم...خجالت میکشم...
و فرهاد سری خم کرد و گفت:
-مررررررسی...خب حالا کی باید...
نذاشتم جملشو ادامه بده و بیشتر اب بطریمو روش خالی کردم!!!
سپهر بلند خندید و دستشو اورد بالا و گفت:
-ایول رها...کارت حرف نداشت...بزن قدش....
خندیدم و دستمو محکم کوبیدم به دستش!!!!هستی چرخوند و به فرهاد افتاد دوباره و اینبار از طرف هستی خیس شد!!! حالا نوبت سپهر بود... وقتی چرخوند رو به روی خودش قرار گرفت!!!
سپهر: د بیا... حالا باید چیکار کنیم؟؟
romangram.com | @romangram_com