#عشق_و_تقدیر_پارت_27
-اه...ترسیدم!!
ما که ریسه میرفتیم.!! بین خنده از سپهر پرسیدم:
-اینجا چه خبره؟
سپهر:هیچی بابا داشتیم بازی میکردیم که این عقب افتاده باخت ماهم ارایشش کردیم!!
فرشید که تو دستشویی داشت با آه و ناله و نفرین صورتشو میشست داد زد :
-خودتی!!!
و به غرغرش ادامه داد:
-الهی جز جیگر بگیری سپهر چرا این ریمله پاک نمیشه...کفنت کنم فرهاد رژلبه 24 ساعتس...الهی سنگ قبر جفتتونو بشورم چرا این سایه هه این شکلی شد!!!!
تازه خندمون کم شده بود که دوباره با اومدن فرشید از دستشویی منفجر شدیم از خنده!! تمام ریمل و مداد چشمش ریخته بود دور چشمش و رژ لب قرمزش مونده بود روی لبش!!!با ناله و حرص گفت:
-کسی شیر پاک کن نداره؟این ریمل های وامونده پاک نمیشه تازه رژ لبه هم 24 ساعتس!!!!
سوگل که تا الان ساکت بود گفت:
-من دارم فقط تو چمدونم و تو ماشینه.
سپهر گفت:
romangram.com | @romangram_com