#عشق_کیلویی_چند_پارت_38
پالیز : هیس نه نه یعنی اره یعنی نه چیه من نمی دونم چی شد
من : بسه
رفتم پیش پسرا خیلی عصبانی شدم
من : اقا شهریار می شه زودتر حرکت کنیم
شهریار : باشه بریم
بعد چهارپنج ساعت با بدبختی رسیدیم
من : اقا رادوین
شهریار پالیز برگشتن به سمتم
من : بهتره رژ لبتونو پاک کنید
داشتم میترکیدم از خنده اما سعی میکردم جدی باشم
رادوین : رژ لب؟؟؟؟
من : بله رژ لب - اخه لبتون رنگه رژه پالیزه
😂😂😂😂اخ خداااا
پالیزو رادوین از خجالت سرشونو انداختن پایین
شهریار که داش جون میداد انقدر خندید که از چشاش اشک میومد
من : خوب بهتره بریم
romangram.com | @romangram_com