#عشق_‌کیلویی‌_چند_پارت_34


پالیز

داشتیم قدم میزدیم که یهو تق پام خورد به سنگ بعدم پام پیچ خورد افتادم تو ب*غ*له پسره ( رادوین ) سریع موقعیتمو انالیز کردم اومدم از ب*غ*لش بیام بیرون ..حالا مگه ول میکرد

من : ای بابا ول کن دیگه

پسره ( رادوین ): هیس

اهم اهم?😐😐**** هیچی دیگه تا رفت عقب تق یه چک ابدار مهمونش کردم عوضی صورتش از چپ به راست رفتضربه شستو حال کردی

دیگه هیچی نگفتم سریع دوییدم تا گمم کرد نشستم روی زمین شروع کردم به گریه کردن پسره اشغاله روانپرش حالا گریه کردنم چی بود این وسط

رادوین

اه لعنتی گمش کردم نه نه نه اه دستشو محکم کوبید به درخت نباید این کارو میکردم لعنتی لعنتی

سریع رفتم اونطرف گشتم وای ای گریش میاد خدایا من چیکار کردم دیدم نشسته پایین یه درخت داره گریه میکنه رفتم جلو

من : خانوم خانوما ببخشید یه لحظه منو نگاه کن خوشکله

دختره : برو گمشو اشغال

من : خانمی یه لحظه نگاه کن منو

سرشو اورد بالا چشای خوشکلش پره اب بود یه لحظه از خودم متنفر شدم سریع رفتم جلو ب*غ*لش کردم

من : ببخشید ببخشید ببخشید تا اخر دنیا ازت عذر خواهی میکنم باشه؟

دختره فقط نگام کرد

من : باشه ؟


romangram.com | @romangram_com