#عشق_‌کیلویی‌_چند_پارت_24


هیلا

بلند شدم رو به بچه ها گفتم بچه ها من میرم قدم بزنم اونا هم قبول کردن باهم بلند شدیم رفتیم تو جنگل داشتم اروم اروم راه میرفتم که پاهام گیر کرد به ریشه درخت از زمین بیرون بود پخش زمین شدم

من : آخ بچه ها سریع اومدن کمکم بلندم کردن لباسمو تمیز کردم رو به بچه ها گفتم : بچه ها شما برید اینجا شیر اب داره دستامو تمیز کنم میام

آپاما : باشه زودتر بیا

سرمو تکون دادمو رفتم ..داشتم دستامو می شستم که سه تا پسر جوون هیکلی اومدن پشتم ایستادن ....

پسر اولی : خانوم خوشکله یه نگاه به ما کن بد نمی شه

من : سکوت

دومی: سکوت علامت رضایته دیگه

من : سکوت

ی: اومدم وایسا وایسا

سریع شروع کردم به دویدن توی جنگل بدشانسی اینجا بود راهم اشتباه می رفتم فقط داشتم می دوییدم که ..

از پشت شالمو کشیدن انداختم رو زمین

شروع کردم به جیغ زدن پسره دستشو گذاشت رو دهن داشتم خفه می شدم منم نکردم نامردی یه گاز محکم گرفتم که پسره نعره زد

سریع از رو زمین بلند شدم بالاخره باید جواب این همه سال ورزش کردنو می گرفتم گارد گرفتم

پسره اول با تعجب نگام کرد بعد گارد گرفت و شروع شد

یکی میزدم دوتا می خوردم پسره گودزیلا رو گذاشته بود تو جیبش یک ان سر خورد منم از این فرصت استفاده کردم وووووووووحالا


romangram.com | @romangram_com