#عشق_‌کیلویی‌_چند_پارت_17

همه بچه ها مسیر نگامو دنبال کردن رسیدن به دخترا

شهریار : ای بابا یه کاری کنین اینا الان برن ما کدوم گوری بریم ما که مسیر کلانتری تا بیمارستانو بلد نیستیم

فرسام : وایسین الان درست می کنم

من : نه نه تو رو سر جدت وایسا ما باز حوصله اجیر اجیر کشی رو نداریم وایسا خودم میرم

سریع رفتم سراغ این دختره راهسان ( رها)

من : ببخشید

رها: هوم

من : میشه چند لحظه وقتتونو بگیرم

رها : بفرمایید

من: ببخشید ما ادرس بیمارستان و کلانتری بلد نیستیم میشه ادرسو بهم بدین

رها: باش یاداشت کن خیابون........

من : ممنون

رها : خواهش بای

من : بای

وا چه دختر بی ادبی یه تعارف نزد ا ک هی ولی چقدر خانوم با وقاره اوف چه چشایی ادم یاد امازون می ندازه

اخه یکی نیس بهم بگه تو تو رویاهاتم آمازونو ندیدی بعد برا من صحنه پردازی می کنی

رفتم پیش بچه ها دیدم دارن یه جوری نگام می کنن

romangram.com | @romangram_com