#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_7
-این طرح های قهوه ای را دکوراتور به نقّاش سفارش داد.
و بعد از این توضیح کوتاه دست شادان را کشید و با خود از اتاق بیرون برد. در حالی که از راه پلّه پائین می رفتند شروع به سخن گفتن کرد:
-این جا استخره و زمین بازی برای بچه ها، وقتی مهمون میاد. البته بیرون هم تاب و این جور چیزا وجود داره ولی برای زمستون اینجا خوب چیزیه. خودت هم میتونی بازی کنی. سونا و جکوزی هم داره.
شادان به دنبال شایان پائین می رفت و در همین حال هم اطراف را دید می زد. بعد از دیدن طبقه ی پائین به طرف در بسته ای رفتند و وقتی در را گشودند، در برابر خود یک راهرو دیدند. داخل راهرو چهار حمام و دو دستشویی و یک سکوی آب گرم وجود داشت. در آخر راهرو هم دو در وجود داشت. یکی از آن ها یک اتاق برای تعویض لباس که شامل دو تخت، یک کمد پر از مایو و یک کمد دیگر که قفل بود که شایان توضیح داد وسایل شخصی خانوادشان است، دو دستگاه سشوار که بالای دو صندلی ِ خوابیده بود و یک شوفاژ و یک بند که رویش پر از حوله و مایو بود. از اتاق بیرون آمده و به سراغ در دیگر رفتند. یک آسانسور بود. شایان خودش را داخل آسانسور انداخت و دست شادان را هم گرفت و داخل کشید و دکمه ی طبقه ی سوم را زد.
وقتی از آسانسور پیاده شدند، جز یک در رو به رویشان و یک راه پله رو به پائین چیز دیگری وجود نداشت. در را که باز کردند، با پشت بام رو به رو شدند. یک پشت بام بزرگ با سه چهار تا بند و چند تا بشقاب ماهواره و آنتن و تانکر آب. شایان دستش را پشت کمر شادان گذاشت و او را به لبه ی پشت بام هدایت کرد. شادان در برابر خود مقدار زیادی درخت دید که همه سرو یا کاج بودند. شایان با خوشحالی گفت:
-شادان اینجا پشت خونه است. کنار خونه هم یک استخر سربازه که کنارش یک آلاچیق و چند تا درخت بید مجنونه با صندلی و میز زیر این درخت ها. تو تابستون حال می ده بشینی پشت میز و یه چیز خنک بخوری.
با هم از پشت بام پائین آمدند و شادان در برابر خود سه در و دو راه پله دید. شایان برای توضیح جلو آمد و گفت:
-این اتاق سمت راستیه که وقتی پائین بودی پلکان سمت چپ بود، اتاق توئه. این اتاق وسطیه هم اتاق مامان، باباست و این اتاق سمت چپیه که پلکان سمت راسته از پائین اتاق منه. راستی وسایل ورزشی هم تو اتاقت هست.
شادان برای قبول حرف های شایان سرش تکان داد و گفت:
-میشه اتاقت را ببینم؟
-البته، فقط یکم نامرتبه.
-اتاق مامان، بابا دو دره است؟
-ببین شادان اتاق مامان، بابا یک سوئیت کامله ولی تا حالا هیچ کس حق ورود به اونجا را جز مامان، بابا و صد البته ریحانه را نداره.
-چرا؟ مگه چی اونجاست؟
romangram.com | @romangram_com