#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_5

***

به نمای بیرونی خانه خیره شده بود و از تعجّب دهانش باز مانده بود. با خود فکر می کرد که این خانه حداقل ده - پانزده میلیاردی می ارزد. یعنی وضع پدرش در این ده سال اینقدر خوب شده بود؟ پدرش آنوقتی که به آلمان رفته بود سرگرد بود یعنی الآن چه شده که اینقدر وضعشان خوب شده بود. در به وسیله ی یک مرد حدوداً شصت ساله باز شد و او با تعظیمی کنار رفت. پدرش به او گفت:

-این قاسمه دربون خونه.

سرش را به معنی دریافت مطلب تکان داد.

به در عمارت رسیدند. دو خدمتکار با لباس فرم همراه با یک مرد دم در ورودی ایستاده بودند. باز شهاب، پدر شادان و شایان، شروع به نطق کرد.

-این مرد اسمش محمده. راننده ی مادرت و الآن هم راننده ی توئه. کارهای سنگین خونه را هم انجام میده. یک پیرمرد هست هفته ای دو روز میاد باغ را آب میده و باغبونی می کنه اسمش مش قربونه یه زنم هست آشپزه فکر کنم الآن آشپزخونه باشه چاقه اسمش اعظمه. این دو تا هم خدمتکارند سمت راستیه بتوله و سمت چپیه نصرته. یه خدمتکار جوون هم هست که کارهای شخصی را انجام میده. اسمش ریحانه است. دختر بدی نیست؛ ولی یه خرده، خرده شیشه داره. راستی اعظم و محمد زن و شوهرند.

شادان با تعجب گفت:

-پدر یعنی چی که خرده شیشه داره؟

او ضرب المثل های فارسی را تا حدی بلد بود و در سایت ها و وبلاگ های فارسی عضو بود ولی این اصطلاح را تا به حال نشنیده بود. شایان با صدای بلند زیر خنده زد و گفت:

-وای شادان خیلی باحالی ولی اوضات ناجور کیشمیشیه. خرده شیشه داره یعنی جنسش ناجوره. یعنی یه خرده ناخالصی داره. چه طور بگم یعنی مثل کف دست صاف صاف نیست. یه کم آب زیر کاهه.

شادان با هیجان گفت:

-گرفتم آب زیر کاهه ولی شایان اوضات ناجور کیشمیشیه چی میشه؟

شایان دوباره با صدای بلند خندید و گفت:

-تو معنی گرفتم را بلدی ولی این را بلد نیستی؟ اوضات ناجور کیشمیشیه یعنی اوضات خرابه. باید بری این چیزا را یاد بگیری.

romangram.com | @romangram_com