#عشق_در_وقت_اضافه_پارت_44
و با صدای بلندی ادامه داد:
-دست پیشو می گیری؛ پس نیوفتی.
-خوب که چی؟ ازدواج ما قراردادیه. صنم من و تو چیزی جز یه نامزد نیست.
-آقای نامزد بهتره بدونی این نامزدی همین جا بهم می خوره. حالا دیگه واقعا با هم صنمی نداریم. تو هم برو به بقیه ی عشق و حالت برس.
-مگه الکیه؟
-وقتی که نامزد منی غلط می کنی بری با یکی دیگه. حالا که رفتی، پس به قول خودت این قرارداد، فسخ میشه.
-برو به درک. از اولم می دونستم از تو برای من آبی گرم نمیشه.
-پس برو با این دخترا تا آبت بجوشه. لیاقتت همچین دختراییه که تو واسشون با بقیه هیچ فرقی نداری. معیارشون میزان پولتونه. امیدوارم دیگه ریخت نحست را نبینم.
-همچنین.
-حداقل تو این یه مورد با هم تفاهم داریم. امیدوارم از علایقت دست بر نداری که من پشیمون نمیشم. فقط خودت ضایع میشی.
-زکی. چه خوش خیالی. خوش اومدین.
***
-تو مطمئنی
romangram.com | @romangram_com